قصد رفتاری برای استفاده
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
به کارگیری سیستم
اين مدل در سطح وسيعي از سيستمهاي اطلاعاتي به تأييد رسيده است و اعتبار و قابل اتكا بودن اجزاء آن اثبات شده است. تجزيه و تحليل اجزاء مدل پذيرش فناوري، دو جنبه از اين مدل كه كمتر مورد توجه قرار گرفته را مشخص ميكند. 1. نقش متغيرهاي خارجي و 2. نقش معيارهاي متفاوت استفاده (بورتون و همکار، 2006).
2.6.2.2 عوامل مطرح شده در ارتباط با پذيرش فناوري جديد
پذيرش فناوري اطلاعات و ارتباطات، شرطي ضروري براي اثربخشي در عصر اطلاعات است. با اين وجود اين فناوريها در كشورهاي پيشرفته نيز تا حدودي رد شده و مورد استقبال عموم قرار نگرفتهاند. از آنجايي كه بيشتر فناوريهاي جديد در كشورهاي پيشرفته توسعه داده شدهاند، انتظار ميرود كه شكاف اجتماعي و فرهنگي با كشورهاي كمتر توسعه يافته وجود داشته باشد. تأثيرات فرهنگي و اجتماعي ميتواند باعث از بين رفتن اين شكاف و درك بهتر از پذيرش فناوري اطلاعات شود (موریس و ونکاتش، 2000). پذيرش فناوري توسط كاربران، حوزه وسيعي از پژوهشها را در ارتباط با سيستمهاي اطلاعاتي به خود اختصاص داده است. اين پژوهشها عوامل متعددي را به عنوان عوامل مؤثر بر تصميمات كاربران براي پذيرش فناوري معرفي نمودهاند.
در اين قسمت به بررسي عوامل مطرح شده در ارتباط با پذيرش فناوري جديد توسط كاربران پرداخته ميشود. اين عوامل در پژوهشهاي مختلف مورد بررسي و تأييد قرار گرفتهاند.
3.6.2.2 امنيت ريسك درك شده و حريم شخصي
يكي از مهمترين چالشهاي موجود در پذيرش فناوري، مسائل مربوط به امنيت است. در مطالعه الهي و همكاران (2006) مشخص شده است كه مهمترين چالش موجود در پذيرش بانكداري الكترونيكي توسط مشتريان، مباحث مربوط به امنيت بوده است (الهی و همکاران، 2006).
4.6.2.2 فراهم بودن زيرساختها
استقرار سيستمهاي الكترونيكي و بهكارگيري آنها نيازمند فراهم بودن زيرساختهاي مورد نظر است. دسترسي به اينترنت و زيرساختهاي آن از عوامل مهم در پذيرش فناوري ميباشد. به طوري كه دولتها با فقدان زيرساختهاي لازم براي الكترونيكي شدن با يك مانع اصلي براي برقراري تعاملات برخط و ارايه خدمات الكترونيكي مواجه هستند در زمينه فراهمبودن زيرساختها ميتوان به كيفيت سيستم اطلاعاتي شامل كيفيت اطلاعات، زمان پاسخگويي و در دسترسبودن سيستم نيز اشاره كرد (سنتمو، 2004).
5.6.2.2 ويژگيهاي سيستم و وب
ويژگيهاي سيستم بهكار گرفته شده و اطلاعات موجود در آن و نحوه ارايه خدمات، از عوامل مؤثر بر پذيرش فناوري ميباشد. كيفيت سيستم شامل طراحي راهبردي، زمان پاسخگويي، عملي بودن، امكان انجام تعاملات بدون خطا و چندرسانهاي بودن است. كيفيت اطلاعات شامل محتوا، كامل بودن، اشاره به جزئيات، بهروز بودن و قابل اتكا بودن است. كيفيت خدمات نيز شامل پاسخگويي، معتبر بودن، ضمانت، خدمات پشتيباني و امكان پيگيري ميباشد (لی و همکاران، 2006). علاوه براين، مطالعه فو و همكاران در سال 2007 مشخص نمود كه تعدادي از سايتها به دليل عدم شخصيسازي مناسب و پشتيباني از كاربران، بهطور كامل مورد استفاده قرار نميگيرند و ماهيت و كيفيت پيشنهادات، غني بودن اطلاعات، قابليت استفاده، اعتماد درك شده و كيفيت خدمات درك شده از جمله عوامل مؤثر بودهاند (فو و همکاران، 2007).
سهولت استفاده درك شده و سودمندي درك شده
اين دو عامل تقريباً در همه پژوهشهاي انجامشده در زمينه مدلهاي پذيرش فناوري مورد بررسي قرار گرفتهاند. براساس نظر ديويس اين دو عامل مستقيماً توسط متغيرهاي خارجي مشخص ميشوند. به نظر ميرسد كه سهولت استفاده درك شده، تأثير مثبتي بر اعتماد دارد، زيرا ميتواند انتظار يك فرد را براي كسب نتايج درك شده به سمت پذيرش فناوري نوآورانه سوق دهد (وو همکاران، 2005).
7.6.2.2 قابليت پشتيباني از كاربران
در نظر گرفتن مكانيزمهاي پشتيبانيكننده و قابليت پشتيباني سيستمها، يكي ديگر از عوامل مهم در پذيرش فناوري است (اسنودن و همکار، 2006). اين مكانيزمها در صورت عدم آگاهي كاربران از فناوري مورد استفاده يا در صورت بروز خرابي و حوادث پيشبيني نشده ميتوانند بسيار مؤثر باشند. همچنين بايد اشاره نمود كه اين مكانيزمها تنوع بسياري دارند و شامل عامل پشتيبانيكننده انساني، برنامه رايانهاي و يا تركيبي از اين دو ميباشند.
8.6.2.2 عدم اضطراب رايانهاي
عدم اضطراب رایانهای[15] بيشتر در روانشناسي مورد توجه قرار ميگيرد. اما در حوزه رايانه، به عنوان اضطراب احساسي يا تمايل فرد به استفاده از رايانه به عنوان يك امر ناراحتكننده و اضطرابآور است. به عبارت ديگر، نگراني در مورد از دست دادن دادههاي مهم يا از بين رفتن تجهيزات رايانهاي يا ساير اشتباهات است (لیو و همکاران، 2005). تجربه قبلي كار با رايانه و اينترنت و عدم اضطراب رايانهاي به عنوان عوامل تعيينكننده پذيرش نام برده شدهاند.
9.6.2.2 اعتماد
امنیت اطلاعات در محیطهاي مجازي همواره بهعنوان یکی از زیرساختها و الزامات اساسی در استفاده از خدمات دولت الکترونیکی مورد تاکید قرار گرفته است (گولمن، 2002). ایجاد سطحی از امنیت که به اندازه کافی و متناسب با نیازها و سرمایهگذاري انجامشده باشد، تقریبا در تمامی شرایط محیطی امکانپذیر است. تنها با فراهم بودن چنین سطح مطلوبی است که اشخاص حقیقی، سازمانها، شرکتهاي خصوصی و ارگانهاي دولتی ضمن اعتماد و اطمینان به طرفهاي گوناگون، نقش مورد انتظار خود را بهعنوان گروههاي مؤثر از این شبکه متعامل و هم افزا ایفا خواهند نمود.
10.6.2.2 ويژگيهاي فردي
واقعيت اين است كه هريك از شهروندان با توجه به عقايد، باورها، جنسيت، سن، فرهنگ، مكان زندگي، سطح تحصيلات و … با يكديگر تفاوت دارند كه اين امر موجب تنوع وسيعي از نيازها و علايق شده است كه تأمين همه آنها بسيار مشكل است. به همين جهت پيشنهاد ميشود كه دولتها براي ارايه و گسترش خدمات خود و پذيرش آنها از سوي شهروندان، اقدام به طبقهبندي شهروندان نموده و نيازهاي هر طبقه را با توجه به ويژگيهاي آن پاسخ گويند (هنت، 2002).
7.2.2 مالیاتستانی از تجارت الکترونیکی
با توجه به توسعه ناگهانی تجارت الکترونیکی، خصوصاً فروش کالاها و خدمات بر روی اینترنت، بحثی که بروز پیدا کرده این بوده است که آیا تجارت الکترونیکی باید مالیاتبندی شود یا خیر. به طور کلی سه دسته نظریه درباره مالیاتبندی تجارت الکترونیکی وجود دارد:
الف- معافیت مالیات الکترونیکی: مدافعان اینن ظریه بر این عقیدهاند که کسب و کارهای اینترنتی باید به صورت دائمی و یا حداقل برای یک دوره ابتدایی، از پرداخت مالیات معاف شوند تا سبب ایجاد سهولت و تشویق اقتصاد الکترونیکی شود. برخی از این افراد، به سادگی مخالف دریافت مالیات توسط دولتها می باشند. بعضی دیگر، مالیات بر تجارت الکترونیکی را به عنوان مالیات بر نواوری می دانند که اعمال آن به صورت ناخوشایندی از توان رقابت کارامد در اقتصاد جلوگیری می کند. عموماً اکثر توافقات اقتصادی موافق این گروه دوم هستند. با این حال، هر تحلیلگری دو مورد زیر را تشخصی میدهد: اول اینکه معافیت مالیاتی در بهترین حالت ناپایدار است و دوم آنکه بعید به نظر میرسد که دولت با رضایت خاطر از این پایه مالیاتی صرفنظر کند (یودوامویتید، 2003).
ب- اعمال مالیات خاص بر تجارت الکترونیکی: در نگرش دیگر، نویسندگان محدودی بر این عقیدهاند که رشد تجارت الکترونیکی میتواند فرصتی را برای ایجاد یک پایه مالیاتی جدید باشد، چنانچه در طرح پیشنهادیای به نام مالیت بیت نام گرفت، هزینه کمی بر انتقال اطلاعات توسط ابزار الکترونیکی اعمال میشود. پیشنهاد دیگر این است که این مالیات را فقط به اطلاعات رمزنگاری شده اعمال کنیم و یا ظرفیای را که چنین اطلاعاتی را دریافت میکند، مالیاتبندی کنیم.
اما ایده اصلی این است که یک مالیاتی بر مسیر بر حسب حجم انتقالات اعمال شود. ممکن است از نظر سیاسی ایجاد مقدار زیادی درآمد از اعمال مالیات کم بر یک جریان زیاد جذاب به نظر برسد ولی با این وجود، اعمال چینین مالیاتی بیشتر بر جریانهای واسطهای اعمال خواهد شد نه بر مصرف نهایی و لذا این روش کارایی چندانی ندارد (یودوامویتید، 2003).
ج- اعمال مالیاتی مشابه تجارت سنتی بر تجارت الکرونیکی: اگر چه عده زیادی بر این عقیدهاند که اعمال مالیات بر تجارت الکترونیکی مانعی بر سر راه توسعه و یشرفت این نوع ار تجارت است اما استدلالات بسیار قوی تری در مورد لزوم مالیاتگیری از تجارت الکترونیکی وجود دارد که اهم آنها به شرح زیرند:
این نوع تجارت به سرعت در حال بلعیدن تکههای روز به روز بزرگتری از معملات کالاها و خدمات است و دائم بر دامنه عمل آن افزوده می شود. لذا اگر تجارت الکترونیکی را از شمول مالیات خارج کنیم، نتیجتاً پایه مالیاتی روز به روز کوچتکر شده و دولتها مجبور خواهند شد برای تأمین مخارج خود به مالیاتهای غیرمنطقی و یا وامگیری روی بیاورند که هر دو این موارد عواقب ناگواری در پی خواهند داشت.
قرن هاست که از تجارت سنتی مالیات اخذ میشود و این امر (النته اگر از حد معقول تجاوز نکند) نتوانسته مانع گسترش و رونق تجارت سنتی شود. تجارت الکترونیکی نیز از این وضع مستثنی نخواهد بود.
معافیت تجارت الکترونیکی از مالیات سبب نقض قاعدهی عدالت مالیاتی خوهد شد و در این رابطه هم عدالت افقی و هم عدالت عمودی دچار خلل خواهند شد.
یکی از محاسن تجارت الکترونیکی کاهش چشمگیر هزینهها است. در چنین شرایطی، فکر معافسازی تجارت الکترونیکی از پرداخت مالیات، تبعیض فاحش در حق تجارت سنتی بوده و موجه و معقول به نظر نمیرسد (توکل، 1384). بر اساس استدلالات فوق می توان منیجه گرفت که ایده معافسازی تجارت الکترونیکی از پرداخت مالیات، منطقی نبوده و باید از اساس کنار نهاده شود.
1.7.2.2 .اصل منشا و اصل محل اقامت
بیشتر کشورها یکی از دو روش زیر را برای مالیاتستانی استفاده میکنند: مالیات ستانی مبتنی بر منشا و مالیاتستانی مبتنی بر محل اقامت. مالیاتستانی مبتنی بر منشا بر اعمال مالیات بر درامد ناشی از فعالیتهای اقتصادیای که در محدوده قلمرو یک کشور انجام شده است می پردازد، در حالیکه در مالیاتستانی مبتنی بر اقامت، مالیات بر درآمد طرفهای ساکن در محدوده قلمرو یک کشور اعمال میشود، بدون اینکه واقعاً این درآمد از کجا به دست امده است. در مواقعی که یک کشور از یک روش اعمال مالیات استفاده می کند و سایرین از روش دیگر، احتمال اعمال مالیات مضاعف وجود نخواهد داشت. بعلاوه، زمانی که بیش از یک کشور بر یک بخش، ادعای حاکمیت دارند نیز احتمال وقوع این امر وجود دارد (پاستوخوف، 2006). کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه مدت های مدیدی در این خصوص با یکدیگر اختلاف دارند که آیا حق اخذ مالیات از جریان بینالمللی درآمدها، با کشور منشا درآمد است و یا با کشور محل اقامت مودیان. بسیاری از کشورهای پیشرفته، مخلف جایگزین ساختن قاعده محل اقامت در مورد تجارت بینالملی هستند (عربمازار، 1381).
در قرارداد الکوی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، توافق بینالمللی بدین صورت است که درآمدهای غیرفعال (سرمایه) باید تحت اصل محل اقامت مالیاتستانی شوند یعنی در کشوری که سرمایه در آن وجود دارد و درآمدهای فعال (کسب و کار) باید طبق اصل منشا مالیاتستانی شوند، یعنی در کشوری که درآمد از آنجا سرچشمه میگیرد. یکی از دلایل این تقسیمبندی این است که اصولاً افراد، درآمدهای غیر فعال دارند، در حالی که شرکتها درآمدهای فعال به دست میآورند. مالیاتستانی مبتنی بر محل اقامت برای اشخاص بهتر است زیرا هم تعریف و هم اعمال مالیات، کار آسانی است. از سوی دیگر، مالیاتستانی مبتنی بر منشا برای شرکت ها ترجیح داده میشود، زیرا تعیین محل اقامت برای شرکتها کار دشوار و در اغلب موارد، بی معنی است (پاستوخوف، 2006).
در نتیجه، در کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی تحت یک پیمان دوجانبه مالیاتی، هر کشور مستحق شده تا بر درآمد ناشی از فعالیتهایی که در مرزهایش رخ میدهد و نیز بر درآمد اشخاص حقیقی یا حقوقی ساکن در آن، بدون توجه به اینکه این درآمد از کجا ناشی شده است، اعمال مالیات کند. همچنین کشور محل اقامت، اولویت کشور مبنا را جهت اعمال مالیات قطعی بر درامد های غیر فعال را تصدیق کرده و می پذیرد که یا از مالیات بندی درامدی که در معرض مالیات کشور منشا بوده خودداری کند و یا مالیات خودش را از مقدار مالیات منشا کم کند. لذا فرایند تعیین چگونگی مالیاتستانی یک کشور دارای مراحلی است. ابتدا تعیین این که ایا درآمد حاصله، غیر فعال است یا ناشی از کسب و کار میباشد (فعال) و دوم تعیین رابطه فعالیتهای اقتصادی، دارایی، یا شخص با مرزهای کشور (پاستوخوف، 2006).
آمریکا و بسیاری از کشورهای دیگر، نظام مالیاتستانی مبتنی بر محل اقامت را برگزیده اند اما در زمینه تجارت الکترونیکی، نظام مبتنی بر محل اقامت، یک سری مشکلاتی را ایجاد میکند. در آزمون مکان شرکت، یک بنگاه در کشوری که در آن ثبت شده است، به عنوان مقیم در نظر گرفته میشود در حالی که شرکتهایی که در خارج از کشور ثبت شدهاند، به عنوان مقیم در نظر گرفته می شوند. به علاوه، در این آزمون، لزومی به حضور فیزیکی کسب و کار در داخل کشور نمیباشد و تنها نگهداری اسباب یک شرکت کافی خواهد بود تا لازمه محل اقامت را برآورده سازد (کوکفیلد، 2006).
همچنین کشورها از آزمون دیگری تحت عنوان «مکان مدیریت و کنترل مرکزی» جهت تعیین ساکن بودن یک شرکت در کشور، استفاده می کنند. این آزمون اصولاً به مکانی که دفتر مرکزی یک شرکت قرار دارد و یا به مکانی که هیات مدیره به صورت منظم یکدیگر را ملاقات می کنند، توجه دارد. این ملاقات در تجارت سنتی به صورت چهره به چهره صورت میگرفت که امروزه با وجود فناوری های اتاق های گفتگو، گفتگوهای تصویری، این امر به چالش کشیده شده است (کوکفیلد، 2006).
گروه مشورتی فنی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی برای حل این مشکلات یک سری اصلاحاتی را پیشنهاد کرده است. این طرح پیشنهادی بدین صورت است که: «اگر نتوان مکان شرکتی را از طریق آزمونهای مکان شرکت و یا مکان مدیریت و کنترل مرکزی تعیین کرد و یا با استفاده ا این آزمونها مکان آن در هیچ کشوری نباشند، باید فرض را بر این گذاشت که تنها در کشوری اقامت دارد که: گزینه الف) روابط اقتصادیاش به آن نزیکتر است، گزینه ب) فعالیت تجاریش اصولا در آن استمرار دارد، گزینه ج) تصمیمات مهم اجرایی آن، در آن جا اتخاذ می شود». این سازمان اشاره میکند که در گزینه الف، شرکت در کشوری ساکن خواهد بود که استفاده بیشتری از منابع اقتصادی نظیر زیرساخت های قانونی، مالی، فیزیکی و اجتماعی آن دارد. این کار می تواند از طریق ارزیابی عواملی نظیر مکان بیشتر کارگزان و دارایی های شرکت، درامد، کارکردهای مدیریتی بالا، اداره مرکزی و غیره باشد.در گزینه ب، مکان استقرار میتواند از طریق یک تحلیل وظیفهای از فعالیتهایی که در دو کشور انجام می شد، تعیین گردد. و نهایتاً در گزینه ج، یک شرکت در کشوری ساکن است که اکثریت تصمیمات اجرایی بالایی اش، در آنجا اتخاذ شده و اداره مرکزیاش در آنجا قرار دارد (کوکفیلد، 2006).
با وجود تغییراتی مه مطرح شد، کشور منشا قادر خواهد بود در زمانی که یک بنگاه غیرساکن یا نمایندگانش برای یک دوره زمانی محدود در آن جا حضور دارند، بر درآمد ناشی از خدمات آنها مالیات وضع کند. یک دلیل منطقی برای این طرح این است که ارائهدهندگان خدمات، بسیار متحرک بوده و قادرند بدون نیاز به نصب وسیله فیزیکی، درآمد قابل توجهی را در گشورهای خارجی کسب کنند.
انجمن فناوری اطلاعات آمریکا اعلام کرده است که این تغییرات هزینههای تمکین و میزان عدم اطمینان کسب و کار را در خصوص، درباره این که آیا یک دولت خارجی میتواند بر ارائه دهندگان خدمات مالیات وضع کند یا خیر، افرایش خواهد داد. لذا این طرح سبب اعمال مالیات مضاعف در مناطق مختلف خواهد شد (کوکفیلد، 2006).
وزارت خزانهداری آمریکا پیشنهاد کرده است که به جای قاعده منشا، از قاعده اخذ مالیات توسط کشور محل اقامت مؤدی استفاده شود. در گزارش این وزارتخانه آمده است: «رشد فناوری جدید ارتباطات و تجارت الکترونیکی احتمالاً مستلزم آن است که اصل محل اقامت از اهمیت بیشتری برخوردار گردد. در عصر کنونی اجرای قاعده انتساب درامد به محدوده جغرافیایی معین، اگر نگوییم ممتنع است، لااقل در اکثر موارد دشوار است. لذا منطق اصل منشا در مورد تجارت الکترونیکی سست و منسوخ میشود» (عرب مازار، 1381).
مقر دائمی
در محتویات معاهده مالیاتی سامان همکاری و توسعه اقتصادی، مقر دائمی بهصورت «یک مکان ثابت برای کسب و کار که همه با بخشی از داد و ستد یک بنگاه در آن انجام میشود». که شامل مکان مدیریت، یک شعبه، یک اداره، یک کارخانه، یک کارگاه، یک پایگاه ساختمانی یک پروژه نصب شده با دوام بیش از 12 ماه میشود. در موردی که هیچ قرارداد مالیاتی قابل اجرا نباشد، قوانین داخلی یک کشور، تعیین کننده مقر دائمی است. در قراداد الگوی فوق، یک بنگاه در صورتی کقر دائمی تشکیل می دهد که 1) مستقل باشد 2) دریک جریان عادی کسب و کار فعالیت کند 3) به نیابت از طرف رئیس خارجی خودفعالیت کند 4) اختیار انعقاد قرارداد با نام رئیس را داشته باشد 5) به صورت همیشگی دارای این اختیار باشد (پاستوخوف، 2006).
فعالیتهای تجاریای که در اینترنت جریان دارند، به صورت عادی تشکیل مقر دائمی نمیدهند. سه دلیل برای این ادعا وجود دارد: اول این که اطلاعات دیجیتالی که از بین پایانههای رایانهای در سراسر جهان منتقل میشوند، وجود تعریف شده ثابتی برای اهداف مالیاتی ندارند. تجار اینترنتی در عین اینکه همه جا حضور داند، هیچ جا نیستند. دوم اینکه به نظر نمیرسد در بیشتر قراردادهای فعای، سرورها تشکیل مقر دائمی بدهند. البته این نتیجه قانونی تغییرپذیر است. شخصی ممکن است در قراردادها و قوانین مالیاتی داخلی، یک سرور را به نحوی تحت عنوان یک ماشین فیزیکی، یک مقر دائمی برای تجارت یا کسب و کار را تشکیل دهد و یا ممکن است شخص دیگری سرورها را به عنوان ماشین خودکار (که با انداختن در داخل آن، جنس مورد نیاز خریداری میشود) که در قرارداد الگوی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی به عنوان بنگاه دائمی در نظر گرفته شدهاند، تغبیر کند. از سوی دیگر، از آنجایی که پایگاههای الکترونیکی داراییهای محسوس خاصی نبوده و صرفاً ترکیبی از نرمافزار و دادههای الکترونیکی میباشند، نمی توانند یک مکان ثابت برای کسب و کار را تشکیل دهند و لذا لزئمی ندارد که به عنوان مقر دائمی تلقی شوند (پاستوخوف، 2006).
سوم اینکه تجارت الکترونیکی بخ تجار این امکان را میدهد که فعالیتهای فیزیکیشان (شامل انبارداری، تحویل، پرداخت و وصول) را به نحوی سازماندهی کنند که هیچ یک اط شرایط مقردائمی را تأمین نکند. در بیشتر قراردادهای مالیاتی فعلی، فعالیتهایی شامل انبارکردن، نمایش دادن، یا تحویل کالاها و جنس، به عنوان مقر دائمی تلقی نمیشود. لذا یک عرضه کننده می تواند فهرست موجودی بزرگی را در یک کشور نگه داشته و ترتیب کارها را از همان جا بدهد بدون این که هیچ مالیاتی را متحمل شود(پاستوخوف، 2006).
2.7.2.2 قیمتگذاری انتقالات
قیمتگذاری انتقالات حالتی در داد و ستد بین وابستگان یک شرکت شاخ و برگدار بینالمللی است که در آن برای آنچه در این داد و ستد از یک شرکت وابسته به شرکت وابسته دیگر منتقل میشود، قیمت تعیین میکنند. موضوع این انتقالات ممکن است کالا، خدمات، اوراق بهادار و یا اجاره ملک، نام یا علامت تجارتی، یک فرمول ثبت شده تولید کالا، حق اختراع و هر چیز دیگری می باشد که در زندگی روزمره تجاری و اقتصادی مورد داد و ستد قرار میگیرد، باشد (توکل همدانی، 1378).