در تنـــورش فطـــیر نتــوان یـــافـــت
واژگان: فطیر: خمیر بر نیامده. (برهان)
معنی و مفهوم: وقتی خانهی پیرزن کوفه را طوفان (طوفان نوح) ویران کرد و با خود بُرد، دیگر نمیتوان در تنور خانهی او نان پخته پیدا کرد.
آرایههای ادبی:بیت تلمیح به پیرزن کوفه داردکه طوفان نوح از تنور او جوشید و بالا آمد.
۱۳۹ - پــدرت دیـدهای کــه چـون میداشـت
سـاحـری را کــه شــد زبــان ملـوک
معنی و مفهوم: پدرت را دیدی که منِ جادو سخن را که به منزلهی زبان پادشاهان هستم چگونه مورد لطف و احترام قرار میداد؟
آرایههای ادبی: جادو استعاره از خاقانی است. ساحر به زبان تشبیه شده است.
بند سیزدهم:
کلمات قافیه: بد، صد، رسد و …
حروف اصلی قافیه: د
حرف روی: د
حروف الحاقی: ندارد
ردیف: مرساد
۱۴۰ - در کمــال تــو، چشــم بــد مــرســاد
نــرسـد در تــو چشـم و خــود مــرســاد
معنی و مفهوم: امیدوارم که خوبیها و کمال تو از چشم زخم دشمنان در امان باشد و هیچ نگاهی در تو تأثیر بد نداشته باشد و از همهی بلاهای چشم در امان باشی.
۱۴۱ - بـــر رکـــاب فلــک جنیبــت تــــو
آفتــی کـــه از فلـک رســد، مـــرســاد
واژگان: رکاب: حلقه مانندی از فلز (آهن، نقره یا طلا)که در دو طرف زین مرکوب آویزند و به هنگام سواری، پنجههای پا را در آن گذارند. (معین) جنیبت: یدک، اسب کتل. (ناظم)
معنی و مفهوم: امیدوارم رکاب عالی و ارجمند تو، که آسمان به منزلهی مرکب یدک، در خدمت آن است از تمام بلایا و آفاتی که از آسمان میرسد، در امان باشد.
آرایههای ادبی: فلک جنیبت اضافهی تشبیهی است، آسمان به اسب یدکی مانند شده که در رکاب شاه در حرکت است.
۱۴۲ - دختــــر بخـــت را جـــز از در تـــو
بــر فلــک، بــانــگ نـامـزد مــرســـاد
معنی و مفهوم: امیدوارم که بخت و اقبال نیک، پیوسته منسوب به درگاه تو باشد و بانگ این نامزدی، پیوسته از درگاه تو به آسمان برسد.
آرایههای ادبی: دختر بخت اضافهی تشبیهی است. شاعر بخت را به دختری مانند کرده است و دعا می کند که این دختر پیوسته نامزد و منسوب به شاه باشد.
۱۴۳ - آن کـه عمـرت هـزار ســال نخــواسـت
روزش از یـک بـــه ده، بـه صـد مــرســاد
معنی و مفهوم: هرکس خواهان عمر هزار ساله برای تو نباشد، امیدوارم که عمرش از یک روز به ده روز و صد روز نرسد و در دم هلاک شود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
آرایههای ادبی: هزار و یک و ده و صد سیاقه الاعداد ساختهاند.
۱۴۴ - بـــر امیـــد کــــلاه دولـــت تــــو
حـــاســدان را قبــــا نمــد مـــرســاد
واژگان: نمد: پارچهای کلفت که از پشم یا کرک مالیده سازند و از آن فرش و کلاه و جامه کنند. (معین) .
معنی و مفهوم: امیدوارم حاسدان که در آرزوی به دست آوردن کلاه بخت و اقبال تو هستند، بهره شان لباسی نمدین (فقر و ناداری) باشد و همواره نیازمند و محتاج باشند.
۱۴۵ - دشــمنت را کــه جـانـش معـدوم اســت
حــال بــد جــز بــه کـالبــد مــرســـاد
معنی و مفهوم: امیدوارم دشمن تو که جانش نیست و نابود است، پیوسته جسمش بیمار و در عذاب باشد.
۱۴۶ - ز ابــلق چــار گــامــهی شـــب و روز
ران یکــرانــــت را لـــگد مـــرســــاد
واژگان: ابلق: دو رنگ. (معین) چارگامه: اسب رهوار خوش رفتار. (برهان) یکران: اسب اصیل و خوب سرآمد را گویند. (برهان)
معنی و مفهوم: امیدوارم که از گذر شب و روز که مانند اسبی دو رنگِ تیز تک، پیوسته در حرکت است، به اسب اصیل و راهوار تو آسیبی نرسد و همواره در تک و پو باشد.
آرایههای ادبی: شب و روز در سیاهی و سپیدی به اسبی دو رنگ و تیزرو مانند شدهاند که پیوسته در حرکت هستند. لگد کنایه از آسیب و ضربه است.
۱۴۷ - جیــفهی دشمـــنان جــافــی تــــو
از زبــــانــی بـــه دام و دد مـــرســـاد
واژگان: جیفه: لاش، لاشهی مردار بوگرفته. (منتهی الارب) جافی: ستمگر، خشن. (دهخدا) زبانی: وکیل دوزخ، موکل آتش. (عمید)