[زمینه اشتباه برای دیگران مهیا نکن]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
n تی هَواَ جُور، کلاچ گَردَه. در آسمان تو کلاغ پرواز میکند.
ti həvā ĵor kəlāč gərda.
[مصداق آدمی که از چیزی خبر ندارد- آدمهای بیملاحظه و سربه هوا]
n چوتُو تی ماره شوکوم مئن بِئسیی! چگونه در شکم مادرت ماندهای!
čutu ti mārə šukumə me:n beysey.
[مصداق آدم عجول، کم صبر]
n چوم نداره خو همسایا بیدینی. چشم ندارد همسایه خود را ببیند.
čum nədārə xu hamsaya bidini.
[آدم چشم تنگ و حسود]
n چیچنَکَ کَلّه ، بُوخوردَه. سر گنجشک را خورده است.
čičənaka kallayə buxordə.
[مصداق آدم پرچانه و پرگو]
n حَاج حاجیَه ، کرایه خُونَه فَگیرَه. از پرستو اجاره بهای خانه میگیرد.
hāj hāji yə kerāya xuna fagira.
[مصداق آدم خسیس]
n خَر تا نَمَردَه ، نَال ته بِبَردَه . هنوز خر نمرده است ، نعلش را بیرون آورده است.
xər tā nəmardə nāl ta bebardə.
[آدم فرصت طلب ، مفت خور- نداشتن خلق و خوی یکسان- دمدمی مزاج]
n خَواسی، آبروُ چَاکُنی ، چَوشمَ کُورَا کُود. میخواست ابرو را درست کند چشمش را کور کرد.
xāsi ābru čākoni čošma korā gud.
[کسیکهمیخواست کار مثبتیانجام بدهد،آنرا پیچیده ترکرد- آدم بیدست وپا – دست وپاجلفتی]
n خُو بَالَا خُونَه، ئیجَارَه بَده. بالا خانهاش را کرایه داده است.
xu bālā xunə ijārə bedə.
[آدم خُل و چل]
n سُورخُو مُو ، پَاچَه قد ، شیطانَ . آنکه موی قرمزو قد کوتاه دارد، شیطان است.
surxu mu , pāčəqəd , šeytān.
n خو پئره قبر سر بیشی، ای موشته خاک ویگیره.
سر قبر پدرش هم برود یک مشت خاک را بر میدارد.
xu perə qabrə sər biši i mušt xāk vigirə.
[مصداق آدم دزد و خیانت کار]
n خُورَا به شئالَ میرَه بَزَه. به مانند شغال خودش را به مردن زده است.
xurā be šaāle mirə bezə.
[مصداق آدمی را که خود را به موش مردگی زده است]
n خُوشکَه دارَه رز ورگانَه. بر روی درخت خشکیده بوته مُورا آویزان میکند.
xuška dāra rəz vargānə.
[کار نشد را شد کردن- کار خارق العاده کردن]
n خُونِه بُو بُویَه ، کُورَک دی کان. خانه به مانند دکان آدم کور شده است.
xune boboye koraka dikan.
[ریخت و پاش و پراکندگی – شخصیت آدم شلخته]
n دَخترَه ، أماَم رضا صوندوق مِن دُوکونی ، باز خو کارَه کُنَه .
چنانچه دختررا داخل صندوق امام رضا بکنی ، کاری را که میخواهد انجام میدهد.
doxtərə imām rezā sundoqə me:n dokuni bāz xu kārə konə.
[ آدمی که در هر شرایطی کار ناشایست خود را انجام میدهد. ]
اعتماد نداشتن - مکر و حیله (آدم ناپاک)
n در حرف میر پنچه پیش دکفه. در گفتار از رضاخان میرپنج جلو میافتد.
dar harf mir panjə piš dəkafə.
[گفتار خوبی دارد ،کردار هیچ- قول با عمل یکی نیست]
n دَسَه چَرکَو نماز قضا. دستی پر از چرک داریم و نماز قضا شده.